۱۳ دی ۱۳۹۰

اولین قرمه‌سبزی‌ها

اطرافیانم همه می‌دونن که اگر بخوان من رو خوشحال کنن، باید برام قرمه‌سبزی بپزن. اما یک بار هم در بفرمایید شامِ بخش سوئد کسی پیدا شد که گفت «تا حالا قرمه‌سبزی نخوردم». ما باور نکردیم. اما دستی از غیب پیدا شد و در برنامه‌ای که کمتر کسی در آن قرمه‌سبزی می‌پزد و اغلب شرکت‌کنندگان آن به غذاهای ایتالیایی می‌پردازند، ۲ نفر در همان گروه برای این خانوم (که رشته‌شان هم مثل ما ادبیات انگلیسی بود) قرمه‌سبزی پختند. ایشون هم نه گذاشت و نه برداشت و نمره‌ای به قرمه‌سبزی این افراد نداد. بگذریم. هدفم این بود که بگم قرمه‌سبزی یک غذای ملی هست. اگر کسی تا حالا لب به قرمه‌سبزی نزده باشه قطعاً ایرانی اصیل نیست.

مهارت هر آشپز ایرانی‌ای هم در قرمه‌سبزی پختن او آشکار می‌شه. اگر بلد نیستید خورش‌تون رو خوب جا بندازید و نمی‌دونید چه سبزی‌هایی رو به چه اندازه باید ریخت تا این خورش بوی قرمه‌سبزی ننه‌بزرگ‌تان را بدهد، دست و پایتان را گم نکنید. بنده هم هنوز پی به این راز نبرده‌ام. مدت‌ها طول دارد تا بالاخره کشف کنم چه سبزی‌ای باید به چه مقدار زد تا قرمه‌سبزی‌ام ننه‌بزرگ‌پز شود.

قرمه‌سبزی‌ای که اینجا مشاهده می‌کنید یکی از اولین تلاش‌های من در این راه دراز بوده است. قبل از این شاید کمتر از تعداد انگشتان دست قرمه‌سبزی پخته باشم. این تلاش، چندان موفقیت‌آمیز نبود. با این که خورش‌م خوب جا افتاد، اما هنوز سبزی‌های جادویی‌اش را کشف نکرده‌ام.



هیچ نظری موجود نیست: